عیدتان مبارک

عید شما مبارک

امیدوارم سالی توام با سلامتی در پیش رو داشته باشید

نوروز

ادامه ایران سیستان

وقتی پای تاریخ و سالهایی که گذشتند به میان می آیند شاید ابتدا خیلی ساده از این مسئله بگذریم اما وقتی کمی به آن فکر کنیم باورش سخت می شود که مثلا در ۵۲۰۰ سال پیش در ایران چشم مصنوعی ساخته شده است.شاید هم دیگر این اعداد و ارقام برای ما طبیعی شده و دیگر جای تعجبی نگذاشته باشد.

ایرانم

واقعا چه اتفاقی در قرنهای اخیر برای ایران افتاد.بعضی از دوستان ورود اسلام به سرزمینهای ایران و تبدیل شدن آن به دین رسمی کشور را عامل توقف این پیشرفتها می دانند و می گویند از زمانی که اسلام دین رسمی کشور شده است مشکلات هم به وجود آمدند.در صورتی که این فرضیه کاملا غلط است.چرا که دین اسلام مستقیما به خرد و دانش و آگاهی انسان ربط دارد و چه بسا دانشمندان مسلمان زیادی بودند که موفقیتهای چشمگیری داشتند از جمله ابو علی سینا.

ابو علی سینا

اسلام درباره همه چهارچوب های انسان مطلب دارد.فلسفه که اولین تئوری جهان شناسی است.پزشکی که به جسم انسان مرتبط است.اکتشاف در طبیعت که به مسائل واقعی و ملموس در پیرامون انسان می پردازد.آزادی عقلی و رفتاری انسان که بارها در قرآن به انسانها می گوید بروید و جستجو کنید و ببینید و بیندیشید و بعد تصمیم گیری نمایید یا اینکه وارد دین شدن هیچ اجباری ندارد و ...

بنابراین دین نه تنها جلوی پیشرفت یک جامعه را نمی گیرد بلکه اگر به درستی برای جامعه تعریف شود و هیچ  فرهنگی با آن قاطی نشود می تواند برای پیشرفت آن جامعه بسیار موثر باشد.

اسلام

به عقیده من دین مخالف آزادی انسان نیست بلکه برای نیرو های انسان چهارچوب و مسیر قرار داده تا آنها را در راستای رسیدن به سعادت انسان راهنمایی نماید.(البته منظورم اصل دین است نه دینی که امروز در جوامعی چون ایران و عربستان و ... وجود دارد)

مثال می زنیم:یکی از نیروهای انسان احساس نفرت است.اگر انسانها هیچ کنترلی روی خشم خود نداشته باشند و آن را آزاد بگذارند تا هرجا که می خواهد رشد کند ممکن است به نابودی انسانهای زیادی بیانجامد.بنابراین همه کسانی که مخالف دین هستند و آن را مخالف آزادی بشر می دانند این را هم می دانند که بایستی نیروهای انسان را کنترل کرد.دین برای این نیروها نه تنها چهارچوب قرار داده بلکه نحوه استفاده درست از آن را نیز جلوی پای بشر گذاشته است.

انسان

وقتی تاریخ ایران را مطالعه می کنیم کاملا در می یابیم که سیاست های حکومتی یکی از عوامل مهم فروپاشی ساختار زندگی و فرهنگی مردم ایران زمین است.در چند قرن اخیر حاکمان و شاهان نا لایق زیادی بر جای کوروش تکیه زدند و گفتند کوروش تو بخواب که ما بیداریم.اما خود خفتگان تاریخ بودند.فرض کنید در ۵۲۰۰ سال پیش در سیستان شهری طراحی می شود که سیستم لوله کشی آب داشته و جز اولین شهرهای مدرن جهان به شمار می رود.و یا دانشمندانی داشته که بدون اینکه حتی بدانند زمین گرد است یا ثابت است یا ... نصف النهار مبدا را پیدا می کنند و گذاشتن نام نیمروز بر آن منطقه گواه این کشف است.کشف روشهاو معادلات ریاضی زمانی که خیلی از انسانهای سایر نقاط جهان در جهل کامل به سر می بردند.طراحی اولین رصدخانه ها در دوران هخامنشی از جمله دهانه غلامان سیستان که در همان زمان طراحی شده است برای تجزیه و تحلیل حرکت ستارگان و ...

 

اما متاسفانه بعد از قرنها توسعه یافتگی در سیصد سال اخیر مردم ایران در وحشتناک ترین شرایط اقتصادی فرهنگی حکومتی زیسته اند.کشوری با ذخایر طبیعی بکر که چون آهویی در بیابان طعمه گرگهای وحشی شد و شاهانی که این آهو را دو دستی جلوی این گرگها انداختند.نمی گویم بعد از انقلاب همه چیز درست شد اما همین که دست این گرگها از این سرزمین کوتاه شد جای بسی شکرگذاری است.چه بسا اگر انقلاب صورت نمی گرفت سرنوشت ایران مانند افغانستان و عراق می شد و مردم بدبخت و بیچاره ایران وضعشان چون افغانیها و عراقی ها بود.ایران قطعه قطعه شده بود و هر قطعه در اختیار یکی از این گرگها بود و ایرانیان در کارخانه های آنان کارگری می کردند و محصولات تولیدی در اختیار مردم آمریکا و اروپا قرار می گرفت.درست است که اکنون ما مشکلات زیادی در کشورمان داریم مشکلاتی بعضا غیر منطقی اما حس وطن پرستی به ما می گوید همین که خاک ایران در امان است خود نعمتی است...

به امید روزی که ایران و ایرانی در بالاترین قله باشند.

ایران در بالاترین قله

 

ایران سیستان

سلام

از همه دوستانی که همیشه نوشته هایم را دنبال می کنند کمال تشکر و قدر دانی را دارم...

باورم نمیشه که حدود ۸ ماه از راه اندازی وبلاگ تمدن سیستان می گذره.چه زود گذشت...

تو این مدت همیشه از سیستان نوشتیم...به دانستنی هامون در باره سیستان افزودیم...و همینطور زخم دلمان بزرگتر و بزرگتر شد چرا که داشتیم به بزرگی سیستان پی می بردیم...

در پستهای اولیم در باره خودم نوشته ام که اصلا آدم نژاد پرستی نیستم و اگر سیستانی هم نبودم قطعا برای این قطعه از سرزمینهای باستانی ایران می نوشتم...

سیستان بزرگتر از آن است که در نقشه جغرافیایی ایران جای گیرد...شاید بتوان گفت نیمه گمشده سیستان در چندین متر خاک همچنان دست نخورده و خاموش به سر می برد و آنچه امروز از ورای سیستان باقی مانده تنها زمینهای هموار و قابل دیدن است.

این سرزمین در طول حیاتش دستخوش هر نوع حادثه ای بوده است...

انسانهای بزرگی در این سرزمین زندگی کردند.شاهان زیادی در این سرزمینها فرمانروایی کرده اند...

داستانها و قصه ها و ضرب و المثلها و معماهای زیادی در این سرزمین وجود دارد...که همه برمی گردد به هزاران سال پیش از این.

شهر سوخته در ۵۲۰۰ سال پیش نماد شهرسازی و معماری در دنیا بوده اما امروز ما هنوز نمی دانیم باید چگونه یک ساختمان بی عیب و نقص بسازیم...هیچ وقت از گذشته خود استفاده نکردیم...در سراسر ایران آنقدر تمدن وجود دارد که می توان به همه سوالهای پزشکی و مهندسی و جواب داد...روزگاری چهار سوی علم از ایران برمی خواست اما امروز ایران هیچ نقشی در پیشبرد علم در دنیا ندارد و جز یکی از کشورهای مصرف کننده،فقط مصرف کننده جهان است...امروزه به طراحی اولیه هر متدی که باعث رسیدن به یک جواب بهینه در حل مسائل مختلف زندگی می گردد الگوریتم می گویند...نام الگوریتم که از اروپا برخواسته است نام یک  دانشمند پارسی است که این روش کشف متد را به نام او نهادند...این دانشمند پارسی را همه می شناسیم....متدهای این دانشمند از ایران به عربستان و کشورهایی آسیایی و در نهایت به اروپا رسید و امروز در کتابهای دانشگاههای جهان هماره از این دانشمند به عنوان دانشمند پارسی یاد می شود...واژه الگوریتم از نام خوارزمی گرفته شده است...خوارزمی->الخوارزمی->الخوریسم->الگوریسم->الگوریتم...

ادامه دارد...

در ادامه پست قبل بایستی عرض کنم جدیدا مطلبی در یک فروم دیدم که در رابطه با اتفاقات نقاط مختلف ایران در ۱۰۰۰ سال گذشته مطالب مفیدی نگاشته بود که بخش مربوط به سیستان را در این پست می گذارم... 

صـفاريان

261 -287

دولتي كه به وسيله يعقوب ليث و كمك برادرانش علي بن ليث و عمر بن ليث در سيستان پا گرفت، اولين حكومت مستقل يا مستقل گونه اسلامي ايران بود. اين حكومت قدرت طاهريان را،‌ به رغم ميل خليفه، از خراسان منقرض كرد و با خلع طاعت خليفه و خروج بر او، قسمتي از ايران را تحت تصرف خود درآورد. البته، بغداد به دوام آن حكومت راضي نبود و وجود آن را هم به سختي تحمل مي كرد. اما،‌ در قلمرو بالنسبه وسيعي كه ايشان به دست آوردند، ‌مورد قبول و حمايت اكثريت رعايا واقع گشتند .
بنيانگذار اين دولت،‌ يعقوب بن ليث، مانند پدر و شايد اجدادش به طبقات محترفه (‌پيشه ور)‌ منسوب بود. عنوان صفار (رويگر = مسگر) كه در حق وي و سلسله فرمانروايان خاندان او معمول شد. در واقع انتساب او و برادرانش را به اين حرفه نشان مي دهد. معهذا، اينكه بعدها، ‌موجب نسب نامه اي كه تبار ليث رويگر را به پادشاهان قديم ايران مي رساند (كه در مورد خاندان او در افواه افتاد) محبوبيت او و خاندانش را در آن ايام نزد اكثريت اهل سيستان نشان مي دهد .



رويگرزاده سيستاني همراه برادرانش، عمرو و علي در جواني عيار پيشه شد. در اغتشاشات سيستان كه منجر به برخورد عياران شهر با خوارج ولايت گشت، ‌با غلبه بر رقيبان سيستان را تحت سلطه خويش در آورد (253 ه.ق. )‌. چون خليفه حاضر نشد حكومت او را بر خراسان تاييد كند، يعقوب كه خود را فرمانرواي واقعي خراسان و تمام قلمرو طاهريان مي دانست، ‌با خليفه از در تهديد در آمد. بعد از تسخير مجدد فارس كه تا آن زمان چند بار آنجا را به تصرف در آورده بود، از طريق خوزستان عازم فتح بغداد شد. اما، در ديرالعاقول (نزديك بغداد) از سپاه خليفه شكست خورد (262 ه.ق.)‌ و به اهواز عقب نشيني كرد. معهذا، قبل از آنكه براي جبران اين شكست و حمله مجدد به بغداد آمادگي بيابد،‌ در جندي شاپور بيمار شد و در همان جا نيز در گذشت ( شوال 265 ه.ق. ) .
بعد از وي، برادرش عمرو از جانب سپاه سيستان به امارت برداشته شد. وي بلافاصله به مصلحت وقت نسبت به خليفه اظهار اطاعت كرد. خليفه هم چون در آن ايام درگير قيام " صاحب الزنج " در نواحي بصره و عبادان ( آبادان )‌ بود،‌ چاره اي جز آنكه حكمراني وي را در فارس، خراسان و سيستان به رسميت بشناسد نداشت. معهذا، چون قلبا از امارت صفاريان كه مبني بر خروج و خلع طاعت بود رضايت نداشت، چندي بعد حكومت خراسان را به نام محمد بن طاهر امير مخلوع سابق طاهري شد. با آنكه چندي بعد خليفه خراسان را كه همچنان در تصرف عمرو بود همراه با فارس و كرمان به وي داد ( 275 ه.ق. )،‌ عمرو از خليفه فرمانروايي ماوراء النهر را نيز طلب كرد. البته، اين منطقه سابقا جزو قلمرو طاهريان بود و در اين ايام اسماعيل بن احمد ساماني در آنجام حكومت داشت. خليفه هم با بي ميلي و با تشويق پنهاني اسماعيل به مقاومت در مقابل صفار،‌ در خواست او را اجابت كرد. در جنگي كه بعد از دريافت فرمان خليفه در حدود بلخ بين او و سپاه ساماني در گرفت، عمرو مغلوب و گرفتار شد و سپاهش نيز منهزم گشت (ربيع الاول 287ه.ق.)‌. عمرو را از بخارا به بغداد روانه كردند . خليفه او را به زندان فرستاد كه او چندي بعد در همان زندان وفات يافت ( 289 ه.ق. )
با آنكه بعد از عمر، نواده اش طاهربن محمد و برادرزادگانش ليث بن علي و محمدبن علي چند سالي ( 298-288 ه.ق.) سلطه خاندان صفار را در سيستان حفظ كردند، ‌سرانجام سامانيان آن ولايت را به قلمرو خويش ملحق كردند. هر چند بعد از سامانيان هم سيستان چندي به قلمرو غزنويان الحاق يافت، باز محبوبيت و نفوذ خاندان صفار كه بر خاطره فرمانروايي يعقوب مبتني بود همچنان، ادامه داشت، حتي اين محبوبيت قرنها بعد ( 885 ه.ق.)‌ سيستان را نسبت به فرمانروايي محلي اميران اين خاندان علاقه مند نشان داد. در هنگامي كه قرنها از انقراض طاهريان و سامانيان و غزنويان و حتي خلفاي عباسي مي گذشت، اخلاف ليث و فرزندان او در سيستان همچنان چيزي از حيثيت و قدرت و فرمانروايي اجداد خود را حفظ كرده بودند .
نقش صفاريان قديم به خصوص يعقوب، در احياي فرهنگ زبان فارسي قابل ملاحظه بود. بر وفق روايت "تاريخ سيستان" اولين شعر رسمي كه به زبان فارسي گفته شد به تشويق و الزام يعقوب و به وسيله دبير او محمد بن وصيف سكزي ( سيستاني ) سروده شد .