تاریخ و باستان شناسی سیستان (5 قسمت آخر)

آثار باستاني و بناهاي تاريخي سيستان
 

پراكندگي آثار باستاني و بناهاي تاريخي در سيستان همانند بسياري از ديگر جايهاي فلات ايران چشمگير است در جاي جاي اين خطه ي عزيز و شريف آثار تمدن کهن گذشتگان ما و تداوم و استمرار فرهنگ و تمدن غني اسلامي- ايراني ما رخ مي‌نماياند. در اينجا به معرفي برخي از آن ها كه البته در حوزه ي جغرافيايي سيستان ايران واقع هستند- مي‌پردازيم:
1- شهر سوخته: مجموعه‌اي از تپه‌هاي باستاني كه در فاصله 65 كيلومتري زابل واقع شده است. يكي ازمراكز مهم تمدني جنوب شرقي فلات ايران بوده و يكي از مهمترين محوطه‌هاي باستاني ايراني محسوب مي‌شود. مساحت مجموعه ي تمدني شهرسوخته به 151 هكتار مي‌رسد و بلندترين نقطه ي آن از نقطه ي صفر سطح دشت فعلي 18 متر ارتفاع دارد. اين محوطه از 3200 تا 2000 پيش از ميلاد مسكون بوده است. مهمترين و اساسي‌ترين دوره ي تمدن آن مقارن سالهاي 2500 ق م بوده كه در آن زمان جمعيتي برابر 5000 نفر داشته و محدوده ي شهر بالغ بر 80 هكتاري شده است. در كهن‌ترين لايه ي تمدني شهر سوخته يك لوحه به خط پيش عيلامي (Proto- Elamite) كشف شده كه البته تا كنون موفق به خواندن آن نشده‌اند ولي احتمالاً متني بازرگاني است. شهر سوخته به عنوان يك پايگاه و مركز تجاري در عهد باستان عمل مي‌ کرده، سنگ لاجورد معروف بدخشان در افغانستان امروزي به اينجا آورده مي‌شده و پس از كار كردن به روي آن به ميانرودان و مصر صادر مي‌گرديده است. برخي معتقدند ايالت باستاني و معرف اَرَت (Arrata) كه در متون سومري از آن نام برده شده همين شهر سوخته بايد باشد. 2- دهانه ي غلامان: بقاياي يك شهر معتبر دوران هخامنشي در فاصله ي 24 كيلومتري جنوب شرقي زابل در مجاورت روستاي قلعه نو قرار دارد. از سال 1962 هيئت ايتاليايي به سرپرستي اومبرتور شراتو در اينجا دست به كاوش زد و آثار يك مقر حكومت محلي مقاررن نوران هخامنشي را در اينجا كشف كرد. 3- كوه خواجه: همان گونه كه بيشتر اشاره شد تنها عارضه ي كوهستاني دشت سيستان كوه خواجه است. در اطراف و بر روي اين كوه آثار باستاني و بناهاي تاريخي چندي ديده مي‌شود كه عبارتند از: 4-شهر قديم زرنج: ويرانه‌هاي پايتخت باستاني سيستان كه با استناد متون بر دست تيمور لنگ منهدم شد و در نزديكي هامون واقع است. 5-قلعه سام: بنايي از عصر اشكاني كه در 25 كيلومتري جاده ي زابل -زاهدان قرار دارد. 6-قلعه رستم: مجموعه‌اي شهري است كه در 60 كيلومتري زابل و متعلق به قرون ميانه ي اسلامي. 7-آتشكدة كركوي: از اين بنا تنها نامي باقي مانده چرا كه در نزديكي زابل امروزي در دهي به نام كركو تپه‌اي واقع است كه كاملاً به زير مساكن روستايي رفته و چيزي از آن جز چند ديوار مخروبه ديده نمي‌شود.

مجموعه ي بناهاي خشتي دهانه ي غلامان شامل كاخ ها و معبد، گويا مركز ايالت سيستان يعني زرنگ عهد هخامنشي بوده است.

قلعه كافران/ كه همانا محوطه ي اصلي و مجموعه ي معماري پارتي متشكل از كاخ، آتشگاه و دژ است،مصالح اصلي آن خشت است و به ندرت از آجر و سنگ لاشه نيز در بناهاي آن استفاده شده است. هرتسفلد در اينجا آثار نقاشيهاي زيبايي كشف كرد كه تعدادي از آنها در موزه ي برلين و بقيه در انبار موزه ي ايران باستان محفوط است. نيز آثار گچ بري‌هاي تزئيني هنرمندانه‌اي در اينجا كشف گرديده است.
قلعة كوك كهزاد/ كه عبارت است از مجموعه‌اي از بناهاي جسيم و ستبر خشتي بالاتر از قلعه كافران روي ستيغ كوه خواجه كه آثار دو بناي بزرگ كه پوشش گنبدي داشته اند قابل مشاهده است اين مجموعه در ارتباط تنگاتنگ با مجموعه ي قلعه كافران است.
كوشك چهل دختر/ كه در تداول محلي «كوچك چل گنجه» ناميده مي شود. قلعه‌اي است در قسمت جنوبي كوه كه گويا در كنار مجموعه ي بناهاي پارتي قلعه كافران و كوك كهزاد نقش پادگاني را ايفا مي‌كرده و كاملاً بر اطراف اشراف داشته است.
زيارت خواجه غلتان/ اين ساختمان در بخش شمال غربي كوه واقع شده است و عبارت است از يك تكه بناي اسلامي كه در نزد مردم از تقدس خاصي برخوردار است.
زيارت پير گندم بريان/ در نزديكي خواجه غلتان كه به مانند آن بنايي از دوره ي اسلامي است.

برخي ديگر از آثار باستاني سيستان كه به دليل خودداري از اطاله ي كلام فقط به ذكر نامي از آنها بسنده مي‌كنيم، عبارتند از: ميل قاسم آبد، قلعه تيمور، زاهدان كهنه، تپه و قلعه ي پارت- ساساني شهرستان (رام شهرستان)، بقايا و ويرانه‌هاي شهر منهدم شده ي اسلامي به نام بي‌بي دوست و تك بناي موسوم به برج افغان در بخش شمالي آن.
تپه‌هاي تاسوكي، تپه اسك، تپه كندر، تپه لشكران 1 و 2، تپه كفتارك، تپه‌هاي روباه بزرگ و كوچك، تپه خواجه احمد، رنده، قلعه نمرود، قلعه سكوهه، قلعه كافي، قلعه كوهك، قلعه مچي و بسياري ديگر.
منبع: فصلنامه آثار- ش 2 سال 1380
 
 
 

تاریخ شناسی و باستان شناسی سیستان (4)

پيشينه ي باستان شناسي سيستان
 

سيستان در دانش باستان شناسي از جايگاه والايي برخوردار است، امروزه نيك مي‌دانيم كه سيستان در دورانهاي پيش از تاريخي و تاريخي به منزله ي پلي ميان تمدنهاي شرق و غرب فلات ايران عمل مي‌كرده است. اما تمدنها و فرهنگهاي باستاني مستقر در سيستان و هويت تاريخي آنها تا مدتها از چشم باستان شناسان پنهان مانده بود.دورافتادگي نسبي و صعوبت و دشواري اوضاع جغرافيايي، به ويژه سختي زيست محيطي امروز سيستان اين انديشه را قوت داده بود كه در عهد باستان نيز اوضاع چنين بوده و اينجا همواره سرزميني خشك و كم حاصل و مالاً به دور از مدنيت بوده است. پژوهشها و كاوشهاي باستان شناسي درست خلاف اين تصوير را ثابت كرد. اينك در پرتو و يافته‌هاي دانش باستان شناسي معلوم شده كه سيستان در ادوار باستاني يك مركز بزرگ و مهم تمدني در نيمه ي شرقي و جنوب شرقي فلات ايران بوده است. كه از يك سوي با تمدنهاي شمال شرقي فلات ايران و تمدنهاي شمال غربي شبه قاره ي هند و ازسوي ديگر با تمدنهاي مركزي فلات ايران و تمدنهاي ميانرودان باستاني درارتباط تنگاتنگ فرهنگي و بازرگاني بوده است.
نخستين بررسي‌هاي باستان شناسي به معني دقيق آن تنها در آغاز سده ي بيستم ميلادي در سيستان شروع شد.

باستان شناسی سیستان


محققان و باستان شناسان معروفي چون سرپرستي سايكس، جي، پي، تيت و اورل اشتين انگليسي و ارنست اميل هرتسفلد آلماني در سيستان گشت و گذار مطالعاتي انجام دادند.
اورل اشتين درسال‌هاي 15- 1916 و هرتسفلد در ماه ژانويه سال 1925 ميلادي سيستان را مورد مطالعه جدي و دقيق قراردادند.
اين بررسيها نمايان ساخت كه تا چه حد سيستان از نظر آثار باستاني و محوطه‌هاي تاريخي و فرهنگي غني است.درجاي سيستان محققان باستان شناس آثار متعددي از تمدنها و فرهنگهاي باستاني را شناسايي كردند.
اشتين براي نخستين بار در كوه خواجه آثار يك بناي بزرگ خشتي را مشاهده كرد و آن را بقاياي يك پرستشگاه بودايي دانست. بعدها هرتسفلد مطالعات دقيق‌تري درباره ي اين محوطه به عمل آورد و نشان داد كه اين آثار بقاياي يك مجموعه ي معماري پارتي متشكل از كاخ، آتشگاه و دژ است، او موفق به برداشت نقشه ي محوطه شد .و بعدها آثار بسيار زيبايي از نقاشيها و گچ‌بريهاي پارتي اين كاخ را منتشر كرد.

باستان شناسی در سیستا


سال‌ها بعد موسسه ي مطالعات خاورميانه و دور دانشگاه رُم در ايتاليا موسوم به ايزمئو، كه بررسيها و پژوهشها و كاوشهاي باستان شناسي خود را بيشتر در منطقه ي جنوب آسيا متمركز كرده است،علاقمند به مطالعات در سيستان شد. بررسيهاي باستان شناسي هيئت ايتاليايي در سيستان از 1960 تا 1978 ميلادي ادامه داشت. اين هيئت پس از شناسايي و بررسي مقدماتي در دو محوطه باستاني شروع به كاوش كرد. نخست در مجموعه ي با ارزش دهانه ي غلامان كه براي نخستين بارمعرفي مي‌شد و دوم در محوطه ي وسيع و كم نظير شهر سوخته كه پيشتر اشتين در مطالعات خود به اهميت آن اشاره داشت. باري تا پيش از انقلاب اسلامي ايران، هيئت باستان شناسي ايتاليايي به مدت دو دهه در سيستان سرگرم كاوشهاي علمي بود و حاصل مطالعات انجام شده ي خود را در كتاب‌ها و نشريات مختلف چاپ و منتشر ساخته است. پس از انقلاب اين پژوهشها بر اساس سياستهاي فرهنگي دولت جمهوري اسلامي ايران متوقف شد تا آنكه در سال 1363 از سرپرست هيئت ايتاليايي دکتر مارينسيو توزي دعوت شد که براي تحويل قرارگاه باستان شناسي زابل به ايران بيايند،در ان زمان سيد محمود موسوي نيز در رأس گروهي در معيت هيئت ايتاليايي به زابل امده و پرونده ان هيئت را سيستان بستند و اشياء و آثار فرهنگي موجود در قرارگاه زابل را تحويل گرفتند، بخشي را به زاهدان و بخشي ديگر را به موزه ي ايران باستان منتقل ساختند.
در طول سالهاي جنگ تحميلي به علت عدم امكان پرداختن به امور زير بنايي و فرهنگي، روند مطالعات باستان شناسانه ي سيستان متوقف ماند اما خوشبختانه در سال جاري (1370) سازمان ميراث فرهنگي كشور با توجه به اهميت آثار باستاني سيستان و درك ضرورت تأسيس موزه‌هاي استاني چون موزه ي زاهدان و زابل که به همت رضا زابلي خوشبخت- سرپرست وقت اداره ي ميراث فرهنگي استان سيستان و بلوچستان- در حال انجام و شكل گرفتن است؛ دو برنامه ي بررسي تحت عنوانهاي «شناسايي و بررسي حوزه ي اطراف درياچه ي هامون» و «شناسايي و بررسي منطقه ي بي‌بي دوست»، به سرپرستي حسن رضواني و يك برنامه ي كاوش تحت عنوان «فصل اول كاوش كوه خواجه» كه ادامه ي كاوش‌‌هاي هرتسفلد در كوه خواجه است،‌ به سرپرستي سيد محمود موسوي را به مرحله ي اجرا در آورد. اين هيئتها نخستين هيئتهاي ايراني است كه از چندي قبل در سيستان سرگرم كار شده است.

کوه خواجه

ضمناً گفتني است كه اين مطالعات را سازمان ميراث فرهنگي كشور با آموزش دروس علمي دانشجويان رشته ي باستان شناسي مركز آموزش عالي سازمان ميراث فرهنگي كشور توأم ساخت تا هم دانشجويان ضمن كار در اين منطقه ي سرشار و غني و نه چندان راحت توان و تجربه ي كار صحرايي را پيدا كنند و هم از نيروي جوان دانشجويي براي پيشرفت كار پژوهشي استفاده شود.