عید همه مبارک

سلام

عید همه دوستان عزیزی که منت میگذارند و به این وبلاگ میان مبارک.

همه شما عزیزانی که از روز اول همراه من بودید.

و همینطور کسانی که در ماههای اخیر سعادت آشنایی با اونها رو پیدا کردم.

هر جای دنیا که هستید

عید باستانی نوروز مبارک

موفق و خوشحال باشید

 

سیستان و مرزهای آن (1)

نویسنده محمد علی بهمنی قاجار

سیستان سرزمینی با نقشی بسزا در شکوفایی فرهنگ ایرانی و خاستگاه یکی از کهن‌ترین تمدن‌های جهان است. مدنیت شکل‌گرفته در سیستان، از چنان اهمیتی برخوردار بوده‌است که تاریخ‌نگاران یونانی پس از دیدار از این سرزمین و مردم آن، تمدن و فرهنگش را قابل برابری با تمدن یونان باستان می‌دانستند. سیستان هم‌چنین سرزمین مقدس ایرانیان باستان و الگویی برای همه ایرانیان در پیشرفت اقتصادی و اجتماعی بود. پهلوانان این سرزمین نیز همواره نماد اقتدار ایران و نگهبان مرزهای ایران‌زمین به شمار می‌رفتند. سیستان هم‌چنین پایگاه جنبش‌های‌ رهایی‌بخش ایرانی برای مبارزه با اشغالگری بیگانگان بوده‌است و از این دیار سردارانی همانند حمزه آذرک و یعقوب لیث صفار برخاسته‌اند. با این وجود، تازش‌های پیاپی خارجی و اختلاف‌های زیا‌ن‌بار داخلی از سدة ششم قمری و پس از آن، سیستان را به ویرانی و انحطاط سوق داد. تا آن‌جا که در سدة سیزدهم قمری از سیستان تاریخی، سرزمینی به جا مانده بود که تنها ویرانه‌هایش شکوه باستانی آن را تداعی می‌کرد. در این میان، امپراتوری بریتانیا که نقش‌آفرین اصلی رویدادهای منطقه‌ای و جهانی در آن دوران بود با دخالت‌هایش در سیستان، این سرزمین را به دو پاره تقسیم کرد و نظام آبیاری سنتی آن را نیز از میان برد. در حقیقت کارگزاران سیاست خارجی بریتانیا با وجود آگاهی عمیق از پیشینة سیستان باستانی و سهم بسزا این خطه در شکوفایی تمدن بشری، چنان لطمه‌ای به پیکره‌ی سیستان وارد کردند که تاکنون آثار آن به‌جا مانده است. با تمام ضرباتی که سیستان به‌ویژه در یک سده و نیم‌ گذشته متحمل شده است، این سرزمین با توجه به گذشته تاریخی و باستانی آن و قابلیت‌های چشم‌گیری که در گردشگری، کشاورزی و بازرگانی دارد، می‌تواند بار دیگر جایگاه تاریخی‌اش را بازیابد.پژوهش «سیستان و مرزهای آن» تلاشی است برای آگاهی بیش‌تر از پیشینه تاریخی و فرهنگی سیستان، ویژگی‌های اصلی جغرافیای این سرزمین و هم‌چنین چگونگی ترسیم مرزهای ایران و افغانستان در منطقه سیستان، در این راستا در دو بخش «کلیاتی دربارة سیستان» و «مرزهای سیستان» بررسی‌هایی انجام گرفته است.

سیستان

در بخش نخست به عنوان «کلیاتی درباره‌ی سیستان» به مواردی هم‌چون «وجه تسمیه»، «جغرافیای تاریخی»، «مکان‌های باستانی و تاریخی»، «بافت جمعیتی» و «گذشته‌ی استوره‌ای و تاریخی» سیستان پرداخته شده است.

بخش دوم به چگونگی ترسیم مرزهای سیستان اختصاص دارد. در این بخش افزون بر استفاده از منابع تاریخی مستند، از اسناد نویافته‌ی وزارت امور خارجه نیز بهره گرفته شده است تا از موضوع تعیین مرزهای سیستان، ابهام‌زدایی صورت گیرد.اسناد مورد استفاده در این پژوهش، آگاهی‌های تازه‌ای از سیاست خارجی ایران و بریتانیا نسبت به مسئله سیستان و هم‌چنین نقش حکومت افغانستان در این میان، ارائه می‌دهد و افزون بر تکمیل داده‌های تاریخی، برخی برداشت‌های مسلم‌انگاشته‌ی مورخان را نیز تصحیح می‌کند. در این پژوهش اسنادی هم‌چون متن دلایل دولت ایران درباره‌ی مالکیت ایران بر سیستان، دستورالعمل‌های وزارت امور خارجه به سفیران ایران در بریتانیا در مورد دفاع از حاکمیت ایران بر سیستان، مراسله‌های سفیر ایران در لندن با وزیر امور خارجه‌ی بریتانیا در باب سیستان و متن گزارش‌های هیئت نمایندگی ایران در حکمیت سیستان ارائه می‌شود. هم‌چنین برخی اسناد مربوط به دیدگاه‌هایی از ناصرالدین‌شاه درباره‌ی سیاست خارجی بریتانیا و نیز در مورد پیامدهای رأی بریتانیایی‌ها در مورد مرزهایی سیستان است که از اهمیتی شایان توجه برخوردار است. به طور کلی، با یاری این اسناد درمی‌یابیم که سیاست خارجی ایران نسبت به موضوع مرزهای سیستان بر چه پایه‌های استوار بوده و دولت ایران در دفاع از حاکمیت خود بر سیستان با چه تهدیداتی مواجه بوده است. اسناد یادشده هم‌چنین تلاش‌های دولت ایران در راه دفاع از حاکمیت تاریخی‌اش بر سیستان را به تصویر می‌کشد و زمینه‌ی نقد و ارزیابی آن‌ها را فراهم می‌کند.

«سیستان و مرزهای آن» هم‌چنین دارای پیوستی دربرگیرنده متن بازنویسی‌شده اسناد مرتبط با موضوع ترسیم مرزهای سیستان و نیز تصاویری از نقشه‌ها و اسناد تاریخی است.